نتایج جستجوی عبارت «عباس کهن شکروئیه شکروئیه داراب رودخور 18/7/1366 والفجر10 حلبچه 28/12/1366 منطقه وزیره» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حیدر دوستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمن‌ماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریه‌های خود شادمانی و لبخند را بر لب‌های خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا می‌شد، همه آن‌ها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر،‌ پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد کاري »
از شهید و شهادت گفتن و نوشتن خوب است، ولی پاسخ به اینکه شهید یا شهادت به چه چیزی شهادت می‌دهند، خوب‌تر. پاسخ این پرسش را در کاویدن زندگی شهدا می‌توان یافت. از زندگی محمد کاری که در تاریخ ۱۳۴۳/۶/۲۹ در شهرستان نی‌ریز، در خانواده‌ای مذهبی و متدین پا به عرصه وجود گذاشت. او که دوران کودکی را در آغوش پر عطوفت و مهربان مادر سپری کرد و برای آموختن به دبستان فرهمندی شهر نی‌ریز پا نهاد. دوره...
اصطلاحات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها »
1- "‌پرید‌"یکی از اصطلاحات رایج در بین رزمندگان این واژه بود. وقتی یکی از بچه‌ها در آفندها یا پدافندها به فیض عظمای شهادت نائل می‌گردید، همرزمان او می گفتند: فلانی هم پرید. به حق هم چنین بود پریدن از عالم "‌ناسوت‌" به عالم "‌لاهوت و ملکوت‌" 2- "‌پریدنی شده‌"‌: این اصطلاح را برای کسی بکار می‌بردند که حال و هوای معنوی خوبی داشت، بیشتر اوقات خود را به نماز، عبادت و نیایش ‌‌می‌پرداخت و به قول بچه‌ها آماده شهادت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید نعیم زاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
سخن از شهیدی دیگر است، شهیدی به خاک و خون خفته از تبار هابیلیان تاریخ، سخن از قطره به دریا پیوسته، سخن از خاک به نور رسیده، سخن از معلم شهیدی است که درراه وصال هر آنچه داشت در پای قدم محبوب ریخت. سید نعیم، ۱۳۳۹/۱/۱۰ در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مسلمان و مذهبی چشم به جهان گشود. در سن شش‌سالگی راهی مدرسه شد و دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت مشکان سپری کرد. دوره راهنمایی را...
گلزار شهدای نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدم‌‌خدا‌ داند‌چها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی به‌نوردل خدابینی جهان‌راغرق‌گل‌بینی‌دی‌وبهمن‌کجا بینی سراپا معرفت‌ گردی‌ چه‌ گویم‌ ما سوا بینی ((( سراسر‌شوق در دلها سراسر‌عشق‌در جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایش‌ها ترنم‌های جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قرب‌جانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان‌...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید بیگ میرزا قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال عشر باز بعد از چند قرن طلوع فجر در ایران روشنی بخشید و ظلمات شب، یعنی طاغوت‌های زمان آمریکا و شوروی که می‌خواهند جلوی این روشنایی را بگیرند. ولی خورشید وقت (امام امت) مانع این تاریکی‌ها می‌شود. تمام مردم دیگر بیدار شده‌اند و بخصوص جوانان ما که مانند علی‌اکبر(ع) ندای «انی لا اُبالی بالموت» را سر می‌دهند و به سوی جبهه‌های نبرد می‌روند. این جوانان و پیران ما هستند که مردم حتی خدا باید...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسین لاله
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سال ۱۳۴۴، کودکی در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی به دنیا آمد که چون یاس سپید، پاک و بی‌آلایش بود و چهره او نشان از مهربانی داشت. لب‌های سرخ‌فامش گلبرگ‌های سرخ شقایق را می‌ماند که حکایت از شور شهادت و عشق به سالار شهیدان می‌کرد. پدرش که از علاقه‌مندان و دوستداران اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بود، کودک نورسیده را در آغوش کشید و با زمزمه خوش اذان و اقامه در گوش‌های کوچک، ولی شنوای وی،...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمدرضا قیاسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
آنگاه‌که شمع انقلاب اسلامی به نورافشانی نشست، پروانه‌های عاشق آزادی به گردش چرخیدند و بال‌وپر خود را در شعله‌های آن سوختند. محمدرضا، که در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۱۰ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه از توابع نی‌ریز، در میان خانواده‌ای علاقه‌مند به اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) قدم به عرصه وجود گذاشت، یکی از همان پروانه‌های زیبا بود. دوران کودکی را با همه دشواری‌هایش در کنار خانواده پشت سر گذاشت و همراه با آن‌ها به شهر نی‌ریز مهاجرت کرد و در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی اکبر محمدحسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اکبر محمدحسني »
4/3/1342، آنگاه که رایحه دل‌انگیز وجود علی‌اکبر در فضای روحانی خانه محمدحسنی پیچید، عطر شادی همه جا را فراگرفت. در کوچه باغ‌های نی‌ریز هلهله برخاست و مادر، تبریک رسیدن هدیه زیبای خدا را پذیرا شد. فرزند خانواده با اعتقاد و دینمداری پدر، با اصول و مبانی ناب اسلامی آشنا شد و در میان همسالان خود، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نی‌ریز آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. دوره راهنمائی را در مدرسه ولی‌عصر(عج) نی‌ریز گذرانید...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلام حسین داوطلب
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلام‌حسین‌ها آنگاه‌که در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی و علاقه‌مند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...